شوپنهاور و گذار از روش استعلایی کانت

author

  • حمید طالب زاده دانشگاه تهران
Abstract:

چکیده " کانت" با آگاهی از دشواری‌هایی که معرفت‌شناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازه‌ای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش به‌دست‌آوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهة همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفت‌شناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تأسیس بنیانی برای معرفت‌شناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که به‌طور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستی‌های معرفت‌شناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بی‌درنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمان‌شکنی کنند و درعین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت می‌پردازد و نشان می‌دهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را می‌پذیرد ولی با استدلال‌های استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آورده‌است- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش می‌کشد و نهایتاً شیوه مستقیم بارکلی را در ایده‌ئالیسم تجربی برمی‌گزیند.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

روان‌شناسی استعلایی کانت

در نقد عقل محض، مخصوصاً در استنتاج استعلایی، آرای خاصی دربارۀ قوای نفس و کارکردهای آنها ارائه شده است. وجود عناصر و روش خاص روان‌شناسی در نقد اول برخی از متخصصان کانت را به بحث از روان‌شناسی استعلایی و اعتبار و اهمیت آن رهنمون گشته است. روان‌شناسی استعلایی نقد نه اصالت روان‌شناسی است و نه ظاهراً روان‌شناسی عقلی و منطق کاربردی. روان‌شناسی استعلایی به بحث از عناصر و مؤلفه‌های پیشینی شناخت که ریشه د...

full text

نقد شوپنهاور از فلسفة اخلاق کانت

مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا می‌کند  که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمی‌تواند اراده را به انجام کاری وادارد. او به‌جای عقل، انگیزه‌ها و محرک­ها را به‌عنوان منشأ اصلی شکل‌گیری هر عمل ارادی- ازجمله عمل...

full text

ارزیابی انتقاد شوپنهاور از تحلیل علیت کانت

شوپنهاور در کتاب ریشه چهار وجهی اصل جهت کافی، تفسیر کانت از اصل علیت را مطابق با بیانی که در بخش اصول فاهمه محض و در آنالوژی دوم آمده مورد انتقاد قرار داده است، این انتقادات در سه محور اصلی مطرح شده است. این نوشتار با بررسی انتقادات مذکور می‌کوشد تا از تبیین کانتی دفاع کند و نشان دهد که شوپنهاور به دریافت درستی از استدلالات کانت نرسیده است. اگر چه در این نوشتار موقعیت کانت در برابر نقدهای شوپنه...

full text

کارکردهای من استعلایی کانت

من استعلایی کانت سوژۀ نهایی مطلقی است که بنیاد منطقی معرفت و تجربه را تشکیل می‏‏‏دهد. من استعلایی امری کاملاً سوبژکتیو است که در مقام ضروری‏‏‏ترین و بنیادی‏‏‏ترین رکن معرفت‏‏‏شناسی کانت هر گونه حکم، شهود و تصور، تألیف، مقوله و در یک کلام هر‌گونه معرفت و تجربه را به نحو پیشین همراهی می‏‏‏کند. یکی از مسائل بسیار اساسی و مهم دربارۀ من استعلایی، کارکردهای آن در معرفت‏‏‏شناسی کانت است. این مقاله چهار...

full text

جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور

این مقاله که به بررسی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور می­پردازد از یک مقدمه و دو بخش اصلی تشکیل یافته است. پس از شرح مختصر و مقدماتی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور، در بخش اول، تحت عنوان« انتقاد از نقد اول»، ارزیابی انتقادی شوپنهاور از کانت در قالب سه مفهوم شیء فی­نفسه، معنای تجربه و مقوله علیّت به تصویر کشیده می­شود. نکته قابل توجه این بخش این است که شوپنهاور، بر خلاف کانت، نه تنها شیء فی نفسه ر...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 10  issue 39

pages  9- 26

publication date 2014-11-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023